هنوز چهره مهناز وقتی از انزجارش نسبت به باباش باهام حرف میزد یادم نرفته و دقیقا همون لحظه به این فکر می کردم که من با همه وجودم عاشق بابا بودم. وقتی بهم میگفت بهت حسودیم میشه که بابات مرده و به همه دوستام و خیلی از فامیلای دور مرتضی گفتم که بابا مرده با خودم فکر می کردم پدرش چه کار وحشتناکی می تونسته بکنه؟ وحشتناکترین کار ممکن تو ذهن من خیانت بود . هرچند می تونست گزینه های دیگه ام باشه
برچسب : نویسنده : bhaledeleman6 بازدید : 79